دفتر دلم

ديروز روز پدر بود به چند نفر از اعضاي خانواده پيام تبريك دادم ولي جوابمو ندادند؛

امروز يه خورده حالم گرفته ؛هر چي باشه من هم آدم و احساس دارم ؛ اينطور مواقع

من به خودم ميگيرم ؛يعني از دستم ناراحت هستند يا شايد فرصت نكردن جوابم رو بدنند.

ايرادي نيست هر جا هستند خوش باشند.سه شنبه قبل وقتي امتحان دخترم تموم شد رفتم

شمال تا از مادرم ديدن كنم ؛ دلم براش خيلي تنگ شده ؛ با اينكه پير و ناتوان شده ولي

همچنان حس ميكنم پشتمه ؛گاهي اوقات دوست دارم كنارم بود سرمو رو بالينش ميگذاشتم

و زار زار گريه مي كردم اونوقت همه حرفايي كه بهم ميزد مرحم دلم بود و آروم ميشدم.

وقتي با اون حالو روز ميبينمش جيگرم كباب ميشه و از دنيا و اين همه لذت و زيباييش

سير ميشم.براي مامانم و هم اتاقي هاش هر دو روز بستني خريدم و كلي روي تختش نشستم

شادي روي چهرش مثل گل شكفته شد؛ با اينكه خوب حرف نمي زنه ولي با نگاهش همه

حرفاشو بهت ميرسونه. هر وقت ميرم پيشش كلي انرژي از خودش و هم اتاقي هاش مي گيرم.

اغلب لحظه ها باهاشم و بيادشم .خدايا خيلي ناهماهنگي در دنياي اطرافم ميبينم و اين هم

ميدونم اين ناهماهنگي مربوط به درون ما آدم هاست. طبيعت و دنياي تو بي عيب و نقصه ؛

بايد خود سازي رو از خودمون شروع كنيم.ولي خيلي كار داره ؛ كودكامون داغونند ؛ولي اميدوارم

به درگاهت . خدايا از گناهانم بگذر و اگر تقصيري هست در اين دنيا منو به كيفر اعمالم برسان

قانون كارماي اين جهان را ميدونم و ايمان راسخ دارم ؛ فقط تو صبرش رو بهم عطا كن.

من عشق رو در نگاه مادرم ديدم ولمس كردم و هيچ جاي ديگه نچشيدم اين حس زيبا را.

ميدونم اين حس رو تو هم به بندگانت داري اگر بتونم اينو با تمام وجود درك كنم ؛ ديگه

درد و رنج در اين دنيا معني و مفهومي نداره ؛ هر چي بندگانت دارند انگار مال منه ؛

اون حرف معروف كه( من و تو نداره ) معني ميگيره.حالا كه حرفاي دلم رو روي

ورق خالي كردم احساس خوبي دارم و اين جا بهترين محيطيه كه حرفاي دلتو ميزني

بدون اينكه نگران قضاوت ديگران باشي.
                                                            خدايا شكرت
 

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت20:41توسط یسنا | |