113

دفتر دلم

فالگیره میگفت،مادرشوهرت دعا گرفته واسه پسرش که بطرف خودش جذب بشه،پسرشو اسیر خودش کرده،میگفت دعا میگیره واسه تو مرتب دهنت بسته باشه،

بدبخت بیچاره اگر اینکارو هم کرده باشه،چی عایتت شده تمام 

این سالها با اینکاراش،عاقبت خودش زنده میمونه و تما چیزایی که ازش میترسید سرش میاد،

یارو میگفت،طالعتون با هم نبود از اولش،واسه همین هیچ وقت باهم همفکر نبودین،میگفت همسرت خیلی قهر میکنه،کلی حرف

زد،موندم این حرفا چطوری همش صحت داشت،

میگفت،اگه ۳۰ یا ۳۵ سالت بود،میگفتم طلاق بگیر،ولی الان نه،

میگفت،عمرش خیلی کوتاهه،توصیه میکنم،صبر کن،تا الان که تحمل کردی،باز کوتاه بیا،سکوت کن،

چقدر سرم درد میکنه،مغزم داره از دماغم میزنه بیرون،

ی مسکن خوردم،خدایا کمکم کن،

خدایا ی خبر خوب قراره بهم برسه،تا ۱۰ ساعته دیگه،یا ۱۰ روز دیگه یا ۱۰ هفته دیگه،خدایا ان شالله خیر باشه،

میگفت،ی ارثیه بهت میرسه،اصلا اونو وارد این زندگیت نکن،واسه خودت حفظ کن،

خلاصه خیلی حرف زده،همه اینارو مینویسم تا ببینم کدوم صحت داره،

پ

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 1 دی 1397برچسب:,ساعت23:54توسط یسنا | |