22

دفتر دلم

هفته گذشته همچين روزي چهارشنبه با دوستان به نمايشگاه كتاب رفتيم ،

خيلي جالب و ديدني بود چون اولين بار بود كه شركت مي كردم.

ليست چندين كتاب رو با ناشرانش انتخاب كردم ،تقريبا به جز چند تا همش رو

گرفتيم ،براي ناهار به محوطه مصلي اومديم ،جاي سرسبز و خرمي بود

بسياري از مردم براي صرف غذا اونجا رو براي استراحت انتخاب مي كردند.

بعد صرف ناهار و كمي استراحت بوسيله مترو به منزل برگشتيم .

من و شقايق براي اولين بار بود سوار مترو ميشديم ،هميشه با ماشين خودمون

سه تايي به تهران ميرفتيم .اين تجربه خوبي بود؛ داخل واگن هاي زناني رو

ميديدم لباس و لوازم آرايش ميفروختند ، براي فروش يك قلم جنس كلي براي مردم

توضيح ميدادند ، بنظرم حداقل دنبال يك لقمه نون حلال بودند خيلي جاي تحسين و قدر دانيه

خداكنه يك كار تفريحي براشون حساب بشه در غير اينصورت سخته تنها درآمد زندگيشون

فقط از همون راه باشه.

يكشنبه براي تحويل يك بسته پستي بايد به ترمينال ميرفتم ؛ توي اون فضا كه قرار گرفتم

حس خوبي نداشتم چون ديدم همه مردن فقط من زنم ، براي تحويل به مشكل برخوردم

زنگ زدم به گوشي حسين ،گوشي خاموش بود خيلي بهم ريختم ، خوبه بهش گفته بودم

فردا صبح گوشيتو روشن نگه دار شايد لازم بشه ، اعصابم داغون شد بسته رو گرفتم

برگشتم به خونه. براي اينكه ذهن مغشوشم رو جمع و جور كنم ،گفتگوي دروني مثبت رو

با خودم شروع كردم: خوبه كه يك تجربه جديد داشتم، اگر بتونم بيشتر روزا همين توري

كسب تجربه كنم عاليه .، تازه اين كار رو براي همسرم  انجام دادم اون هم براي ما

زحمت ميكشه ؛ حداقل يه كمك ناچيزي بهش كردم.

ولي اون فشار عصبيه كار خودش رو كرده بود ، موقع خواب يك دردي در قسمت رون

پاهام شروع شد ؛ بقدري دردش زياد بود انگار درد زايمان تكرار ميشده ، مسكن قوي هم

خوردم افاقه نكرد ، اتفاق هاي روز رو مرور كردم ياد مشكلات مادرم ، سعيد ، خانم نظري

حس بد داخل ترمينال ..... ذهن و افكارم و روانم درب و داغون بود ، زده بود به جسمم،

شروع كردم به گريه كردن ، شقايق بغل كردم دوتايي  مشكلات ديگران رو مرور ميكرديم

زار زار گريه و ناله سرمي دادم ، باوركردني نبود درد پام آروم آروم در حال ساكت شدن بود.

درس امروز : فهميدم آنچه در زندگيم مهمه بهداشت ذهن و روانمه ، بهداشت ذهن اينه كه

اعتقاد به خدا داشته باشم و آرزوهام خارج از توانايم نباشه و بهداشت روان اينه كه خودم

را جزءاي از كل بدانم ، يعني انسانهاي ديگر رو دوست بدارم و با طبيعت سازگار باشم

و كينه به دل نگيرم و بخشيدن رو سرلوحه زندگيم قرار بدهم.

در اينصورت از سلامت جسم برخوردارم.


                                                                          آمين


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت10:10توسط یسنا | |