درحال حاظر بهترين راه اينه كه نگرشم رو در باره اش عوض كنم تا بتونم بپذيرمش .فكر كنم يك انساني در كنارمه با احساس انسانيّت ؛ چند صباحي رو قراره در كنار هم باشيم اون زحمت ميكشه نون مياره من هم ميپزمش ؛ ماموريت مشترك ما مراقبت ار يك بنده ديگر خداست اونم دخترم. براي اينكه حس قرباني بهم دست نده بهتره تفريحات سالم داشته ؛روي عشق به خود هم بيشتر كار كنم تا بتونم حس باهم بودن همراه باشه با لذت . براي اينكه در باره اش دچار كناه و غيبت نشم بهتره همواره مراقب كلامم باشه ؛چراكه اين سم اگر وارد ذهنم بشه ميتونه تمام بذرهايي كه در ذهنم ازش كاشتم رو بسوزونه ؛ اونوقته كه بايد با ذهنه بيمارم روزگار بگذرونم . حواسم رو جمع كنم هر حركتي ازش پديدار ميشه رو به خود نگيرم و قضاوت نادرست نكنم ، اين باور رو كه همه انسان ها اومدن درسهاي لازم رو در اين جهان بگيرن تا به كمال والاي انساني برسن رو در وجودم رشد بدم تا وجودش باعث رشد من هم باشه . چراكه ما انسانها بهترين و سخت ترين درس هارو از نزديكانمون ميگيريم. دلم ميخواد روانشناسي رو بخونم تا بتونم در انجام رسالتم كوشاتر ومفيدتر عمل كنم. خدايا اينو ازت ميخوام تا در شرايطش قرار بگيرم . در حال حاضر اولويت دخترمه ؛ يه برنامه ريزي منظم و درازمدت ميتونه حالم رو خوب نگه داره و همچنين در رسيدن به آرزوهام مصمم تر باشم .به اميدخدا هر روز بايد يه زماني رو براي مكالمه انگليسي بزارم ؛اگر تداوم داشته باشه موفق ميشم . الهي به اميد تو

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: