92

دفتر دلم

 

سلام اقا داريوش،شبتون بخير.از بابت امشب ببخشيد ،احساس كردم ناراحت از خونه ما رفتين.عذاب وجدان دارم شما مهمونم بودين،نبايد شما رو ناراحت ميكردم.

ولي خيلي وقت بود ميخاستم بهتون pm بدم راجع ب شب خاستكاري،ولي شقايق ميكفت نه،ولي من فكر كردم اكه بهتون بكم،بهتره،ي كوجولو ناراحت شدم،جرا كسي نميخاست بياد أين خانم اومد،

اخه من شما رو خيلي با ظرفيت و با جنبه ميبينم،واسه همين خيلي باهاتون راحتم،

جريان امروز شما و شقايق ،جيزي نفهميدم،تازه اكر هم ميفهميدم ،مسعله أي بود كه بايد بين خودتون حل بشه،من فقط شنيدم كه شقايق بشت كوشي حالت دستوري حرف زد، خوشم نيومد،بدون اينكه ببرسم،بهش كفتم ،اصلا لحن صحبتت درست نبود،بعدا متوجه شدم ،احتمال دادم سر جريان مريم بايد باشه،من مطمعنم شما در كنار هم زوج موفقي ميشين،رابطتون خيلي منطقي و با احساس قشنك اغاز و خوب داره جلو ميره.بهتون تبريك ميكم،باعث افتخارمه كه شما دو نفر در كنار هم عضو خانواده من هستين.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 9 دی 1395برچسب:,ساعت5:19توسط یسنا | |